۱۳۹۴ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه

ویدئو - پدرم با کمک برادرم به صورتم اسید پاشید



 پس از اینکه متوجه کم‌شدن جهیزیه‌ام شدم، آن را به خانواده‌ام اطلاع دادم اما با واکنش تند از سوی پدرم روبرو شدم به طوری که وی مرا به شدت مورد ضرب و شتم قرار داد و از طریق تلفن از برادر کوچک‌ترم نیز خواست تا خود را به خانه برساند.

وی افزود: پس از اینکه برادرم به خانه آمد، وی با دو دستش صورتم را نگاه داشته و از پدرم خواست تا اسید را روی صورتم بپاشد.

این قربانی اسیدپاشی ادامه‌داد: پس از آن که اسید را روی صورتم ریختند، با پیچیدن طناب دور گردنم، قصد خفه‌کردن مرا داشتند که به گمانم بعد از اینکه از حال رفتم، آنان با تصور خفگی مرا در خانه رها کردند.

تهمینه با بیان اینکه پس از ساعتی به هوش آمده و در حالی که به شدت از ناحیه صورت احساس سوزش می‌کردم، از خانواده‌ام درخواست کمک داشتم، گفت:‌ خانواده‌ام از انتقال من به بیمارستان خودداری کردند تا اینکه برادر بزرگترم مرا به بیمارستان بوعلی قزوین منتقل کرد.

وی که به دلیل کمبود امکانات، از بیمارستان بوعلی به بیمارستان سوانح سوختگی تهران منتقل شد، ادامه‌داد: بار اول حدود 20 روز در بیمارستان بودم که در این حین پدر و برادرم سراغی از من نگرفتند.

تهمینه با اشاره به ثبت شکایتش برای رسیدگی به این موضوع افزود: بعد از ترخیص از بیمارستان، از این اقدام پدر و برادرم شکایت کردم که تاکنون دو جلسه دادگاه در این خصوص برگزار شده است.

این قربانی اسیدپاشی با بیان اینکه پدر و برادرش با قید وثیقه آزاد هستند، گفت: تاکنون چندین عمل جراحی روی صورتم انجام شده است.

شد شکایت کند.